تجزیه و تحلیل این مطلب که چرا برخی طلاق می گیرند، کمی مشکل به نظر می رسد زیرا این مساله تسلیم و واکنش در مقابل اعمال و رفتارهایی است که طی زمان درازی به وقوع پیوسته است.
ولی به هر صورت، از هم پاشیدگی خانوادگی نتیجه عدم رضایت ها و عوامل فشار دهنده و رنج آوری است که زن و مرد مدت ها در مقابل آن ها قرار گرفته و فشارهای اقوام و دوستان و یا تقبیح های اجتماعی و عوامل دیگر هم نتوانسته است از تصمیم آن ها برای جدایی از یکدیگر جلوگیری کند.
مطالعه دادخواست هایی که زوجین برای جدا شدن از یکدیگر به دادگاه ها تسلیم کرده اند، می رساند که عوامل موثر برای جدایی خیلی پیچیده و در بعضی از حالت ها تکان دهنده و گاهی هم مشکلات طرفین غیر قابل حل است.
گذشته از این ها، عواملی که رفتارهای زوجین را برای جدایی تحریک می کنند، از زمانی به زمان دیگر و از محیطی به محیط دیگر متفاوت است.
در اینجا سوالی که مطرح می شود، این است که چرا زنان بیشتر تمایل دارند که پیمان زوجیت پایدار بماند. شاید یکی از مهمترین دلائل، علاقه مندی زنان به پایداری روابط زناشویی و روابط پر احساس مادر و فرزندی است.
نتایج تحقیقات جرم شناسی اطفال این نظریه را ثابت می کند که زنان بعد از فوت همسر و یا جدایی در اثر طلاق، بخاطر امنیت و آرامش اطفال باقی مانده از شوهر، کمتر به ازدواج محدود تن می دهند ولی بر عکس، زمانی که زن فوت می کند و یا در اثر طلاق از شوهرش جدا می شود، مردها کمتر در حال تجرد به سر می برند و در اکثر موارد، در مدت کوتاهی بعد از طلاق یا فوت زن ازدواج می کنند.
تحقیقات انجام شده درباره علل بزهکاری اطفال نشان می دهد که در این شرایط، اطفال طلاق در بسیاری از خانواده ها از امنیت روانی و عاطفی برخوردار نشده و وجود نامادری در محیط خانواده ناسازگاری و انحرافات اجتماعی و فرار اطفال از محیط خانواده را تحریک کرده است، در حالی که پیوند عاطفی مادران به فرزندان خود بعد از طلاق و عدم ازدواج زنان و حمایت های آنان از اطفال طلاق، از سقوط و تبهکاری آنان جلوگیری کرده است.
امروزه در مناطق شهری طلاق و از هم گسیختگی روابط زوجین بسیار متداول شده است و در بعضی از شهرها مانند تهران، کرمانشاه، تبریز و ... میزان بالای طلاق روی می دهد ولی در میان خانواده های مناطق روستایی میزان طلاق بسیار اندک است و روابط زناشویی پایدارتر است.
استاد مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام می نویسد: قانون نباید راه طلاق را به طور کلی بر زن و مرد ببندد و بلکه باید راه را باز بگذارد و طلاق ضروری و لازم تشخیص داده شود. در عین حال که قانون راه را بکلی نمی بندد، اجتماع باید مساعی کافی بکار برد تا زمینه های تفرقه و جدایی میان زن و شوهر به وجود نیاید.
اجتماع باید با عواملی که سبب تفرقه و جدایی زنان و شوهران و بی آشیانه شدن کودکان می شود، مبارزه کند و اگر اجتماع موجبات طلاق را فراهم کند، منع و بست قانونی نمی تواند کاری را انجام دهد.
دانشمندان رشته های جامعه شناسی سعی کرده اند تا خوشبختی زناشویی و شرایط آن را تعریف کنند و خصوصیاتی را که عامل استحکام روابط زن و شوهری است، معلوم دارند. کاملترین تحقیقات در این زمینه، تحت نظر ارنست بورگس انجام شده و بعضی از ابداعات او و لئونارد کاترل در مورد سازگاری زناشویی در بسیاری از مطالعات جامعه شناسی مورد استفاده قرار گرفته است.
این در حالی است که آمار های جدید نشان می دهد که روند طلاق در جامعه ما رو به کاهش است ، مشاور رئیس جمهور و رئیس مرکز امور زنان و خانواده امروز در یک گفت و گویی اعلام کرده است که با اجرای طرح استقرار مشاوران امور زنان در دادگاه های خانواده تنها در طول شش ماه ، 30 درصد از تعداد پرونده هایی که برای بررسی قضایی و صدور حکم طلاق به دادگاه می روند، کاسته شده است.

ایسکانیوز