"ض"
64 - ضروری دین یا مذهب : حکمی را که قطعی و مسلم بین اهل دین و یا اهل مذهب تشیع باشد ضروری دین و یا مذهب گویند
"ط"
65 - طلاق رجعی : طلاقی است که مرد در زمان عده زن، میتواند از طلاق منصرف شود و به همسرش رجوع نماید.
66 - طلاق بائن : طلاقی است که مرد حق انصراف از طلاق و رجوع به همسرش در زمان عده را ندارد.
67 - طلاق خلع : طلاقی است که زن به دلیل علاقه زیاد به طلاق گرفتن، مهریه یا مال دیگرش را به شوهر میدهد تا او را طلاق بدهد.
()
"ظ"
68 - ظاهرا... و ظاهر اینست ...: هر دو کلمه دلالت بر فتوای مرجع میکند و باید به مضمون آنها عمل شود.
69 - ظنان : کسی که با اندک چیزی و بیش از متعارف، مظنه پیدا میکند.
"ع"
70 - علم اجمالی : یک فرد یا یک چیز معلوم بین دو یا چند نفر یا چند چیز که مشخص نیست .
71 - عاریه : مالی را جهت استفاده بدون عوض در اختیار دیگری گذاشتن
72 - عقد لازم : معامله ای که شرعا نتوان بدون رضایت طرفین آن را به هم زد.
73 - عرصه : زمین ساده بدون ساختمان و اشجار و هر گونه کارکردی روی آن .
"غ"
74 - غساله : آبی است که هنگام شستن چیزها از آنها جدا میشود.
"ف"
75 - فلس : پولک ماهی
76 - فصل خصومت : از بین بردن نزاع و کشمکش
"ق"
77 - قصد تبرع : قصد مجانی
78 - قصد ما فی الذمه : نیت کردن آنچه واقعا بر ذمه انسان است .
79 - قدر متیقن : مقدار قطعی از کاری یا چیزی
80 - قاضی شرع منصوب : قاضی ای که مجتهد جامع الشرائط او را برای قضاوت نصب و تعیین کرده باشد.
81 - قرعه : نوشتن نام مورد نظر روی کاغذ یا چوب، ریگ و سنگ و سپس چشم بسته یکی را برگرفتن .
82 - قصاص : تلافی بمثل در قتل عمد و جراحات و نقصهای بدنی
83 - قطع قطاع : بقین آدم زودباور که با اندک چیزی یقین پیدا میکند.
"ک"
84 - کسر مشاع : یک یا چند سهم نامعین از یک مجموعه
85 - کفو یکدیگر: همشان و همطراز یکدیگر
86 - کفاره جمع : جمع نمودن بین شصت روز روزه گرفتن و اطعام شصت فقیر و آزاد کردن یک برده .
"ل"