• وبلاگ : حقوق
  • يادداشت : نمونه سوالات دروس تخصصي حقوق
  • نظرات : 11 خصوصي ، 29 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اي شعر تقديم به اقاي جعفرزاده به خاطر زحمات ارزنده شون

    قايق

    قايقي خواهم ساخت،
    خواهم انداخت به آب
    دور خواهم شد از خاک غريب
    که در آن هيچکسي نيست که در بيشه عشق
    قهرمانان را بيدا کند
    قايقي از تور تهي
    و دل از آرزوي مرواريد،
    همچنان خواهم راند.
    نه به آبي ها دل خواهم بست
    نه به دريا – پرياني که سر از آب بدر مي آرند
    و در آن تابش تنهايي ماهي گيران
    مي فشانند فسون از سر گيسوهاشان.
    همچنان خواهم راند.
    همچنان خواهم خواند :
    ” دور بايد شد ، دور،
    مرد آن شهر اساطير نداشت .
    زن آن شهر به سرشاري يک خوشه انگور نبود.
    هيچ آيينه تالاري ، سرخوشي ها را تکرار نکرد.
    چاله آبي حتي ، مشعلي را ننمود.
    دور بايد شد، دور
    شب سرودش را خواند،
    نوبت پنجره هاست. “
    همچنان خواهم خواند.
    همچنان خواهم راند.
    پشت درياها شهري است
    که در آن پنجره ها رو به تجلي باز است.
    بام ها جاي کبوترهايي است، که به فواره هوش بشري مي نگرند.
    دست هر کودک ده ساله شهر ، شاخه معرفتي است.
    مردم شهر به يک چينه چنان مي نگرند
    که به يک شعله به يک خواب لطيف.
    خاک موسيقي احساس ترا مي شنود
    و صداي پر مرغان اساطير مي آيد در باد.
    پشت درياها شهري است
    که در آن وسعت خورشيد به اندازه چشمان سحرخيزان است.
    شاعران وارث آب و خرد و روشني اند.
    پشت درياها شهري است !
    قايقي بايد ساخت.